دوبلین به سعیِ باروت
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۹۰۴۷۷
پیتر مککنا و سیاران دانلی اما وقتی تصمیم گرفتند سریال فوقالعادهی «خویشاوند» را بسازند، باهوشترین فرد حاضر را «آماندا» با بازی بینظیر «کلیر دان» انتخاب کردند؛ زنی با درایت که با خانواده جنایتکار «کینزلا» ازدواج کرده است.»؛ اینها را «پت استیسی» در «ایندیپندنت ایرلند» مینویسد. درست هم میگوید. شاید مهمترین ویژگی که «خویشاوند» را از دیگر سریالهای مشابه در ژانر خودش سوا میکند، دقیقا همین باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینجا هم باز پای خانواده در میان است و کشمکشهایی که سر و ته همهشان در ظاهر، حفاظت از همین ارزش است. اعضای خانواده برای یک هدف مشترک میجنگند و برای همان هدف ممکن است به یکدیگر آسیب برسانند. آنجا «تامی شلبی» هسته اصلی داستان است و اینجا «آماندا کینزلا» امورات خانواده را با تیزبینی و سیاستگذاری درست پیش میبرد. قصه «خویشاوند» اما تازهتر شده. حتی خاصتر. جنس روایتش آنقدر امروزی و تمیز است که شاید بتوان گفت آدمها همذاتپنداری بیشتری با اتفاقهای مرتبط با شخصیتهای داستان احساس میکنند.
داستان «خویشاوند» روان و ساده پیش میرود. پیچیدگی عجیب و غیرقابل هضمی ندارد. تعلیقها بهجا و مناسب است. شخصیتها، ویژگیهای اخلاقی و رفتاریشان، آنچه در سر دارند و آنچه میخواهند به دست بیاورند، واضح و عیان است. تصمیمگیریهایشان را با صدای بلند عنوان میکنند و لازم نیست موشکافانه در دل داستان پیش بروی تا بدانی هر شخصیتی چه هدفی را دنبال میکند و چه مسیری پیش روی خودش ترسیم کرده. در یک عبارت، تماشای «خویشاوند» که شروع میشود، بدون مکث پیش میرود.
«آماندا» و «جیمی» همسرش به همراه دو پسرشان، «برن»، پدر خانواده، برادرش «فرانک»، خواهرشان «بریجت بردی» که به عنوان عمه خانواده در یک سکانس مهم نقش کلیدی حضورش را فریاد میزند، «مایکل»، برادر جیمی که در یک تعهد نانوشته دستراست آمانداست و «اریک»، پسر فرانک که بچه دردسرساز خانواده است، در هر قسمت فرارتر از انتظار ظاهر میشوند؛ یا مهرهای را به اشتباه تکان میدهند که حیات اعضای خانواده زیر سوال میبرد یا توپی را شوت میکنند که صاف میرود در دروازه حریف مینشیند.
«فرانک» با بازی «آیدن گیلن» که پیش از این در سریال «گیم آف ترونز» رخ دیگری از خود را نشان داده بود، با پریشانیاش در جنگ است. با این که در ابتدا مدیریت اوضاع را در دست دارد اما به دلیل کشمکشهای روحی فراوان یک جایی در قصه، کار را زمین میگذارد؛ او دچار احساس گناه و افسردگی میشود. مواد مخدر زیادی مصرف میکند و به قول «پت استیسی» مانند «لیدی مکبث» دچار توهمِ خون روی دستهایش است. اینجاست که «آماندا» سر کلاف را دست میگیرد. او با حمایت همسرش «جیمی» با بازی «امت جی اسکنلان»، فصل اول را با طراحی یک کودتا به پایان میرساند.
تجارت خانواده را پیش میبرد و از جانِ اعضای خانوادهش و به طور خاص «مایکل» حفاظت میکند. بماند که در یک داستان موازی، مخاطب قلقلکهای احساسی بین او و «مایکل» را هم میبیند و بسیاری از حمایتهای «آماندا» از «مایکل» را پای حسابِ حسی میگذارد که بینشان جاریست اما در نهایت تکلیف «آماندا» به عنوان یک مادر روشن است. او برای حفظ جان فرزند باقی ماندهش، اصلا کوتاه نمیآید. «جیمی» را تا قبل از آزادی برن از زندان تمام قد کنار خود دارد تا این که از زندان آزاد میشود و معادلات «آماندا» به واسه دخالتهای او بهم میریزد و همه چیز شکل دیگری میگیرد.
«آماندا» اما «مایکل» را با بازی خوب «چارلی کاکس» همیشه کنار خود دارد. چه در روزهایی که برن پشت میلههای زندان است و چه روزهایی که آزاد شده و با تصمیمگیریهای عجولانه و تلاش برای نشان دادن اقتدار کارخرابی میکند. اضافه شدن «برن» به خانواده درگیریهای اعضای خانواده را از مبارزه با رقبای خود به مناسبات داخلیشان هم میکشاند. در زمان پخش سریال، بسیاری از مخاطبها بعد از تمام شدن هر قسمت احساساتشان از اتفاقاتی که به واسطه برن افتاده بود را کلمه میکردند و در شبکههای اجتماعی بازگو میکردند. خیلیها نوشتند این بازی بسیار خوب «فرانسیس مگی» بوده که خروجیاش اینقدر تمیز و دقیق زده بیرون و این احساس را درباره «برن» ساخته. «آماندا» اما به این سادگیها کوتاه نمیآید. او با کمک «مایکل»، تنها مرد خانواده که هیچگاه او را دستکم نمیگیرد، قدمهایش را محکمتر برمیدارد و نمایش را تمام و کمال در دست میگیرد.
در روزهایی که پخش این سریال سر خط خبرها بود، خیلیها نوشتند که «خویشاوند»، برچسب بهترین درام شبکه «آرتیای» را از آن خود کرده و حیف است اگر کسی از خیر دیدنش بگذرد. «اد پاور» درباره «خویشاوند» در «آیریش تایمز» نوشته:« یکی از بارزترین ویژگیهای این سریال اعتماد به نفس است. داستانِ سریع پخته شده مککنا درباره رقابتهای خانوادگی در دنیای زیرزمینی جنایتکارهای دوبلین برای همه مناسب نیست. خویشاوند با هیجانهای یک دقیقهای داستانهای این چنینی فاصله زیادی دارد و کسانی که دوست دارند داستانهای جنایی خود را پُر از اکشن و پیچوخمهای زیاد دنبال کنند، شاید با رسیدن به نیمه راه، قصه را رها کنند. اما خویشاوند این اعتماد به نفس را دارد که داستانش را تعریف کند.» و خط به خط تعریف میکند. شخصیتهای داستان هر قسمت برگ جدیدی نشان میدهند و همه چیز یک لایه سومی دارد که در طول قصه بالا میآید و روی سطح قرار میگیرد. در نهایت سریال «خویشاوند» هفتم می سال ۲۰۲۳ در دو فصل و مجموع شانزده قسمت به پایان رسید.
بعد از پخش قسمت آخر، مخاطبان زیادی دست به کار قضاوت شدند. همیشه همین است. قسمت پایان هر سریالی درست به اندازه شروع و جریان قصه، حرف برای گفتن دارد. آنطور که شبکه خبری «دوبلین لایو» مینویسد، بین تمام کلماتی که درباره پایان سریال «خویشاوند» در شبکههای اجتماعی رد و بدل شد، یک توصیف مشترک بود؛ «احساسِ ناراحتی»!
57245
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1778104منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سریال خارجی بازیگران سینمای جهان هنرمندان اعضای خانواده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۹۰۴۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟/ معرفی چهرههای جدید
علیرضا مسعودی معروف به علی مشهدی درباره سریال جدید خود با نام «بدل» که با پایان مجموعه «هفت سر اژدها» از این شبکه پخش می شود به خبرنگار مهر بیان کرد: قصه و اتفاقات سریال «بدل» در سال ۱۴۰۲ رخ می دهد و درباره خانواده عطاران است؛ شهرام قائدی نقش پدر را در خانواده عطاران بازی می کند که نسل اندر نسل عطار هستند. پریسا مقتدی نقش همسرش را بازی می کند و عرفان آصفی نقش پسر خانواده را با نام رضا عطاران دارد.
وی درباره عرفان آصفی که بیشتر در تئاتر فعالیت داشته است توضیح داد: رضا عطاران که تحصیلات مرتبط با هوا و فضا در خارج از کشور دارد پس از پنج سال به ایران باز می گردد. نقش او را عرفان آصفی بازی می کند که سال گذشته در فیلم «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری نقش اصلی را داشت و اینجا هم نقش اصلی سریال را دارد.
این نویسنده و کارگردان درباره قصه «بدل» بیان کرد: طرح این قصه را حدود ۲۰ سال پیش نوشتم و کنار گذاشتم و بعد از سال ها فکر کردم الان وقت آن است که ساخته شود.
مسعودی درباره نام رضا عطاران و اینکه برای این قصه با خود عطاران گپ و گفتی داشته است یا خیر بیان کرد: به هر حال من سال هاست در مقام نویسنده کار می کنم و سال های اخیر هم کارگردانی کرده ام. عطاران هم از مدل کاری من خبر دارد و برایش سوال نبود که چرا سراغ اسم او رفته ام. اما من زنگ زدم و برای استفاده از نامش از او اجازه گرفتم.
این فیلمنامه نویس درباره کمدی های سال های اخیر که نتوانسته است مخاطب را راضی کند، بیان کرد: من همه سریال های تلویزیون را می بینم چون آثار همکاران من است و همیشه این آثار را دنبال کرده ام. مساله این است که الان چهار یا پنج پلتفرم اصلی داریم و فضای مجازی هم بسیار فعال است. فضا نسبت به ۲۰ سال پیش خیلی تغییر کرده است. گرفتاری مردم هم بیشتر شده است. آن زمان شاید ساعت ۷ شب خانه بودید اما الان آنقدر دلمشغولی ها زیاد شده است که باید تا آخر شب کار کنید.
وی درباره اینکه سریالش چقدر می تواند فضای جدیدی در میان کمدی ها داشته باشد، عنوان کرد: این سریال هم از موقعیت های کمدی و هم از کمدی کلامی برخوردار است. شخصیت ها در این سریال فانتزی نیستند. شخصیت هایی که در این سریال انتخاب کرده ام به گونه ای هستند که مردم با آنها همذات پنداری دارند و ما به ازای آنها را می بینند. پیش از این هم سال ها تلاش کرده ام که مردم با شخصیت های آثارم ارتباط بگیرند و کاراکترها و شخصیت ها را اطراف خود دیده باشند.
نویسنده «کوچه اقاقیا» اضافه کرد: نویسنده هایی مثل پیمان و محراب قاسم خانی تخصص شان در فانتزی است ولی من هرچه ساختم مابه ازای آن را در زندگی خودم دیده ام مثل «نوروز رنگی» که چند سال پیش پخش شد و «بدل» هم چنین ویژگی ای دارد. غیر از شخصیت ها، بخشی از داستان هم براساس یک واقعیت است.
مسعودی در ادامه درباره حضور بازیگران در سریال های تلویزیونی با توجه به دستمزدهای شبکه خانگی بیان کرد: الان دستمزدها در پلتفرم ها آنقدر بالا و عجیب و غریب است که بسیاری از بازیگران را نمی توانید در تلویزیون داشته باشید. با این ارقامی که آن طرف رد و بدل می شود مگر می توانید به بازیگرانی چون جواد عزتی بگویید به تلویزیون بیاید. خود من با رقم های تلویزیون رویم نمی شود به اینها که رفقایم هستند بگویم به تلویزیون بیایند.
وی در پایان درباره اینکه چرا خودش به پلتفرم ها نمی رود و کار بسازد، بیان کرد: تلویزیون مخاطب بسیار بالایی دارد من ادعایم می شود تمام ایران را گشته ام و در سراسر ایران دیده ام که هنوز تلویزیون شان روشن است. شک نکنید یک سریال تلویزیونی در شبکه سه میزان بیننده اش خیلی بیشتر از سریالی است که در شبکه نمایش خانگی درباره اش بحث می شود.
کد خبر 6091923 عطیه موذن